علیرضاعلیرضا11 سالگیت مبارک

علیرضاخان

قصر شاهزاده

قبل سال نو من ،مامانی ، مادرجون ودائی حسین رفتیم مشهد و مادرجونی واسه من جهیزیه و واسه تو سیسمونی خریدن.بعدش مامانی اتاقت رو تزیین کرد و باباجونت هم کمد و گهواره ات رو سرجاش گذاشت. ...
13 مرداد 1392

حرفای مادر و پسر

علیرضای عزیزم! خوش اومدی به دنیا،خوش اومدی به جمع مامان و بابا داستان زندگی من قصه ایست که متن آن وجود تو و پایان آن نبود تو با تو همه رنگ های این سرزمین مرا نوازش می کند. با تو کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند. با تو زمین گهواره ای است که مرا در آغوش میگیرد و می خواباند. علیرضای مامان وقتی واسه اولین بار بعد نه ما انتظار ،صدای گریه ات رو شنیدم لذت بخش ترین لحظه عمرم رو تجربه کردم .تو خیلی سفید و ناز بودی و دلم می خواست محکم تو بغل می گرفتمت و با نفس های تو نفس می کشیدم.و عمق وجود فریاد میزدم :پسرک قشنگم دوست دارم.
9 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علیرضاخان می باشد